جمله هاي زيبا

بچه هاشوخی شوخی  

به گنجشکها سنگ می زنند و

گنجشکها جدی جدی میمیرند  

آدم ها

 شوخی شوخی زخم می زنند.... و قلبها  

جدی جدی می شکنند....

شوخی شوخی لبخند   می زنی و من جدی جدی  

عاشق می شوم

گفتمش: دل می‏خری؟! پرسید چند؟! ..      

    گفتمش: دل مال تو، تنها بخند...

خنده کرد و دل ز دستانم ربود....      

  تا به خود باز آمدم او ..رفته بود.. دل ز

 دستش روی خاک افتاده بود..    

جای پایش روی دل جا مانده بود......

افسوس..آن زمان که باید دوست بداریم  

کوتاهی میکنیم آن زمانی که

دوستمان ندارند لجبازی

می کنیم وبعد..........برای آنچه از دست رفته..

آه می کشیم......

ندگی کوتاه تر از ان است که به خصومت بگذرد...وقلب ها گرامی تر از انند که بشکنند...شاید برای گفتن جمله دوستت دارم به اندازه سالها دیر شود...در هر حال خورشید زندگی فردا طلوع خواهد کرد حتی اگر ما نباشیم...

بزرگی روحت را میان دستانت پنهان کن ، که بزرگ بودن میان مردم کوچک سخت است!

 خاطرات مثل يه تيغ كند می مونه . . . . كه رو رگت می كِشی . . . . نمی بُره . . . . اما تا می تونه زخمی می كنه . . . . !

بعضی وقتا باید یَقه ی احساستو بگیری ؛ بزنی تـو گوشش ؛ بـا تمـام قدرت سرش داد بزنی ؛ بگی خفه شو دیگه بسه ! تـا الان هر چی کشیدم . . . . هر چقدر سوختم . . . . به خـاطــر تــو بــوده !

سخت است وقتى این همـه دل در دنیا هست که هیچ کدام برایت تنگ نمی شود !

کهن ترین احساس من به تو ، هر چند چروکیده و سال خورده شده ، اما خیال مرگ ندارد . . . . !

آدم گاهی می خواهد حرف بزند ؛ اما نمی داند با چه کسی ! پس لال می شود . . . . ! خفه می شوی . . . . وقتی که هر که هست نمی فهمدت و هر که می فهمدت نیست !

محکم تر از آنم که برای تنها نبودنم ، آن چه را که اسمش را غرور گذاشته ام برایت به زمین بکوبم ! احساس من قیمتی داشت که تو برای پرداخت آن فقیر بودی !

خدایا دهانم را بو کن . . . . ببین . . . . بوی سیب نمیدهد ! من هیچ وقت آدمی نداشتم که برایم سیب بچیند ! می دانی یک حوا بدون آدمش چقدر تنها می شود ؟! می دانی محکوم بودن چقدر سخت است ؟! وقتی که گناهی نکرده باشی و حتی سیبی را نبوییده باشی ؟! می دانی آدمِ بعضی از حواهایت ، می گذارند و می روند ؟! می دانی که می روند و جلوی چشم حوا ، آدمِ کسی دیگر می شوند ؟! اگر می دانی و باور کرده ای خستگی ام را ، این حوا را ببر پیش خودت . . . . ! خستـــــه ام از زندگی . . . . !

گفت دوستت دارم ! هر چی گشتم مثل تو پیدا نشد ! گفتم خوب گشتی ؟! گفت آره !گفتم اگه دوستم داشتی نمی گشتی !

آدم های ساده را دوست دارم ! همان ها که بدی هیچ کس را باور ندارند ! همان ها که برای همه لبخند دارند ! همان ها که همیشه هستند ؛ برای همه هستند ! آدم های ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعت ها تماشا کرد . . . . عمرشان کوتاه است ! آدم های ساده را دوست دارم ! بوی ناب ** آدم ** می دهند !

 جای دسته گلی که فردا روی قبرم می گذاری ، امروز با شاخه گلی کوچک یادم کن ! به جای سیل اشکی که فردا بر مزارم می ریزی ، امروز با تبسمی شادم کن ! به جای متن های تسلیتی که فردا برایم می نویسی ، امروز با یک پیغام کوچک خوشحالم کن ! من امروز به تو نیاز دارم ، نه فردا !

مامانم ازم پرسید دیشب با موهای خیس خوابیدی ؟! بالشتت نم داشت ! دلم نیومد بهش بگم !مکثی کردم و . . . . گفتم آره !

دو عاشق انهايي نيستند كه هر دو در زير باران در زير يك چتر باشند انهايي هستند كه يكي براي ان يكي چتر شود ولي ديگري هيچوقت نفهمد كه چرا خيس نشد

خداياآنگونه زنده ام بدار كه نشكند دلي از بودنمو آنگونه بميرانم كه وجد نيايد كسي از نبودنم!

طوري زندگي كن كه اگر به عقب بازگشتي نياز به پاك كن نداشته باشي

اعتماد مثل كاغذه اگه مچاله شد
هر چقدر هم صافش كنى معجزست
به حالت اولش برگرده اونم با كلي سختي

در الفباي فارسي وقتي الف كلاه مي رود سرش واي به حال آخرش...........

تو با مني و من تنها هستم ، در قلب مني و من به عشق تنهايي زنده هستم،
تو همنفسم هستي و نفسهايم عطر تنهايي را ميدهد
توهمسفرم هستي و جاده زندگي رسم غريبگي را به من ياد ميدهد.
تو مال مني و من مال تو نيستم، باران مني و من كويري بيش نيستم،
انگار نه انگار بامني ،نشسته اي براي خودت حرف از عشق ميزني!
هميشه به ياد توام و در حسرت داشتنت،دلگير و سردم در روزهاي نداشتنت
يك بار عاشق شدم و يك عمر براي تو ،يك بار هم نگفتي دستهايم مال تو!
آن رويا از خيالم رفت و قصه آغاز شد،همه چيز به نفع تو تمام شد
ديدي كه در آينه ي چشمان خيسم ،چشمان تو حتي يك ذره هم خيس نشد
من پر از درد بودم و خسته ،اما دل تو حتي يك ذره هم دلگير نشد
تو با مني و افسوس كه من بي تو هستم،انگار نه انگار كه عشق تو هستم!
بودن و نبودنت فرقي ندارد،اينكه سرد هستي و با تو بودن تنها برايم عذاب دارد
هستي و انگار نيستي ، گاهي حتي فراموشم ميكني و از من ميپرسي كه تو كيستي؟
هزار درد دل ناگفته در دلم مانده و همدلم نيستي،
آنقدر اشك ريخته ام كه چشمانم نميبيند كه ديگر نيستي!
نيستي و من تنها مانده ام ، آنقدر دلم گرفته كه اينجا با غمها جا مانده ام
تو با مني و من تنها نشسته ام، تو در قلبمي و من اينك يك دلشكسته ام

هنگامي كه دري از خوشبختي به روي ما بسته ميشود ، دري ديگر باز مي شود ولي ما اغلب چنان به دربسته چشم مي دوزيم كه درهاي باز را نمي بينيم

هيچ كس آنقدر فقير نيست كه نتواند لبخندي به كسي ببخشد و هيچ كس آنقدر ثروتمند نيست كه به لبخندي نياز نداشته باشد

زيباترين آرايش براي لبان تو؛ راستگويي

براي صداي تو؛ دعا به درگاه خداوند

براي چشمان تو؛ رحم و شفقت

براي دستان تو؛ بخشش

براي فكر تو؛ اعتماد

براي قلب تو؛ عشق

و براي زندگي تو؛ دوستي هاست

سخت ترین کار دنیا بی محلی کردن به کسیه که با تمام وجود دوسش داری !

 وقتی میگویم دیگر به سراغم نیا ، فکر نکن که فراموشت کرده ام ، یا دیگر دوستت ندارم ! نه ! من فقط فهمیده ام : وقتی دلت با من نیست ، بودنت مشکلی را حل نمیکند ؛ تنها دلتنگ ترم میکند !

چقدر خوبه ادم یکی  

را دوست داشته باشه

نه به خاطر اینکه نیازش رو برطرف کنه

نه به خاطر اینکه کس دیگری رو نداره نه به خاطر اینکه  

تنهاست و نه از روی اجبار بلکه

  به خاطر اینکه اون شخص

ارزش دوست داشتن رو داره

كاش ببينمت دوباره خيلي كم حتي يه لحظه مثل اون روزاي اول همه ي جونم بلرزه..... كاش خدا منو ببينه ، ببينه چه گيج و خستم دستمو محكم بگيره بگه كه: نترس من هستم

نظرات شما عزیزان:

مهیار

ساعت14:49---5 خرداد 1391

[وب سایت] - [ایمیل]

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: